کد مطلب:36038 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:223
«بعد از ذكر اوصاف نویسنده و مخاطب وصیت، (یا بعد از حمد خدا و درود به پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله) به راستی در پشت كردن دنیا به من و عصیان و سركشی روزگار و روی آوردن آخرت بسوی من كه به وضح آنرا دریافته ام، انگیزه ای است كه مرا از یاد غیر خودم و پرداختن به كاری غیر كار خویش باز می دارد» در این قسمت دو مطلب آمده: یكی آنچه برای انسان شریف شصت سال عمر كرده، روشن شده، و دیگری آنچه كه نتیجه و بازتاب این نكته ی روشن شده است. اما آنچه كه به وضوح روشن شده جموح دهر است كه همچنان كه یك اسب سركش، تندخو و عصیانگر در برابر صاحبش رام نمیشود و گردنكشی می كند بهمان [صفحه 22] نحو روزگار در برابر وی عصیانگر و چموش است و خلاصه آنچه به وضوح پیوسته، كاملا روشن شده و غبار ابهام روی آن ننشسته ادبار دنیا و اقبال آخرت است یعنی دنیا پشت كرده و آخرت روی آورده است. و اما بازتاب و تاثیر آن، چنین بصیرت و بینشی، حالتی را به وجود آورده كه امام را بكلی از یاد غیر خودشان بریده و از اهتمام ورزیدن و پرداختن به آنچه كه در كنارشان هست و در پی وی قرار دارد هر چند به ظاهر، بسته و پیوسته به وجود او باشد باز داشته است. آری انسان باید در همه ی عمر خصوصا در سنین بالا روشن بین شود و درك كند كه دنیا در حال پشت كردن و اخرت در حال روی آوردن بوده و روزگار، سخت، عاصی و خیره سر است. و در پی این روشن بینی و انكشافی كه برای او حاصل می شود انقطاع به خود پیدا كند و حالتی در او به وجود آمده و تحقق بیابد كه با تمام وجود به خود بپردازد و فكر مال، ثروت خانه، لانه، توسعه زندگی، تجمل و آرایش ظاهری را از سر خود بیرون كند.[1].
(اما بعد فان فیما تبینت من ادبار الدنیا عنی و جموح الدهر علی و اقبال الاخره الی ما یزعنی عن ذكر من سوای و الاهتمام بما ورائی)
صفحه 22.